هعيي

ته خلافم اين بود كه خونه خالي بشه بتونم راحت وويس بازي كنم

اين تصوير اومد جلو چشمم كه من نشستم اون پشت سرم سر پاعه داره موهام رو قيچي ميكنه

به نظرت كبودي نعشه جمودي نعشه به من چه هان؟

دارم اهنگ تیتراژ اول سريال مختارنامه رو گوش ميدم و به اين فكر ميكنم كه اين شعر چقدر با صداي زهرا قشنگ ميتونه باشه

كاش الان محرم بود يا مثلا رمضون يا اصلا عيد بالاخره يه مناسبتي بود كه من ميتونستم تو رو ببينم هوم؟

من رو از چيزي ميترسونه كه توش بزرگ شدم باهاش بزرگ شدم براش بزرگ شدم بخاطرش بزرگ شدم

تنها چيزي كه از زمستون گيرم اومد اين بود كه بدون سرماخوردگي ابريزش بيني گرفتم

گرسنمه و عين احمق ها دارم در برابر غذا نخوردن مقاوت ميكنم حالا انگار ميخوام رژيم لاغري بگيرم

ميخوام الان بهش بدم كارتون ببينه ديشب ديدش داشتيم ميرفتيم بيرون نصفه نيمه موند الان باز از اول ميخواد ببينه